• وبلاگ : تخيّلات خزان‌زده يک برگ بيد
  • يادداشت : نهايت عرفان من تويي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يك جوري ميگويي انگاري شعر تازه از دل مامانش بيرون اومده و هيچ كي نخونده ...بعدم به نظرت من حالو حوصله ي سرچ دارم چه برسه به رنگ كردن ...

    نهايت عرفانم را خودم پراندم !!!
    شاد باشي

    باي

    اگر اشتباه نكنم دوجا..يكي سرنوشت دوگانه و يكي تنهاي من ... درست يادم مونده ؟!
    پاسخ

    ما خودمان ملت ايراني را رنگ ميکنيم جاي امريکايي مي فروشيم به روس ها!... يک سرچ ساده... :دي

    سلام

    شعر زيبايي بود

    در گذر گاه زمان خيمه شب بازي دهر ، با همه ي تلخي و شيريني خود ميگذرد . عشقها ميميرند رنگها رنگ دگر مي گيرند و فقط خاطره هاست که چه شيرين و چه تلخ دست نخورده بجا مي مانند ...

    موفق و برقرار باشيد

    پاسخ

    ممنون!
    هميشه سلام...
    اميدوارم موفق و تندرست باشيد
    دوست عزيز هيچگاه در اشعار تصرف نميكنند
    پاسخ

    باشه خوش تيپ! ممنون!

    بله خب ! دخل و تصرفتون يه کم زياد بود !!

    ديوانه باش تا غمت عاقلان خورند
    عاقل مباش که غم ديوانگان خوري

    پاسخ

    زياد نبود ها! شما شعر را بلديد؟