وبلاگ :
تخيّلات خزانزده يک برگ بيد
يادداشت :
ليلاي ناپيدا
نظرات :
3
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مونس
آدم وقتي خاطرات يه نفر رو مي خونه حس جالبي پيدا مي كنه...
چرا تخيل ؟چرا خزان زده ؟ چرا بيد ؟
+
مظاهر
ميدانستم برگ بيد ميشود اين.
حاجي خودت باش. خودت. اي ولا.
پاسخ
به رسم خودت عليکم السلام! کاش «اين» را کمي توضيح ميدادي... البته من که فکر نميکنم يک عکس اينچنيني «اينِ آدم» را نشان دهد... //()\\ اما باور کن رفيق اين روزها خيلي خودم هستم! شايد بيشتر از هميشه... با همان ريش و پشم.../// ارادت دارم به طور ويژه
+
بچّه شهيد . (به ياد شهدا)
بسم رب الشهدا والصديقين
سلام عليکم
شهدا ياران آخرالزماني سيد الشهدا هستند . شهيد آسيد مرتضي آويني
با خاظرات کوتاه و بسيار زيبا از عموي عزيزم به روز هستم من از به روز شهدان وبلاگتون مطلع کنيد .
اگر با تبادل لينک موافق هستين مارو لينک کنين
موفق باشيد
يازهرا(س)