وبلاگ :
تخيّلات خزانزده يک برگ بيد
يادداشت :
ليلاي ناپيدا
نظرات :
3
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مونس
آدم وقتي خاطرات يه نفر رو مي خونه حس جالبي پيدا مي كنه...
چرا تخيل ؟چرا خزان زده ؟ چرا بيد ؟