در ضمن دعا مي کنم زودتر "پايان نامه نويس" بشي تا مثل من فراموشي به سراغت بياد و درد عشق و کار و همکار و خونه و ... از سرت بپره
آمين
سلام
1. اگه برا دوستت ننوشته بودي که مدتيه اعصابت خورده کلي ازت دلخور مي شدم داداش. اين چه جور مهمون نوازيه؟
2. اينکه گفتي وبلاگت شخصيه، اونم جوري که يعني: به تو چه که چي نوشتم يه چيزي تو مايه هاي ماشيناي شخصيه که مسافرکشي مي کنن. اگه بهشون اعتراض کني که مثلا چرا سيگار مي کشي مي گن ماشين شخصيه! حق دارم هرکار مي خوام بکنم! در دنياي سايبري ديگه حريم شخصي معني نداره و نمي توني براي کسي تکليف کني که بياد يا نياد، بره گم شه و ...
3. گذاشتن اين آهنگ رو توي وبلاگ بلدم اما دسترسي به برنامه ي داونلودش رو نه. ضمن اين که چون وقت نوشتن پايان نامه توي لپ تاپ مي خوام گوش بدم اگه داونلود کنم سنگين ميشه. به هر حال اگه يادم بدي ممنون مي شم. عجب پررويي ام نه؟
4.علت تيکه انداختن به اصفهانيها اين بود که در سري قبل وبلاگت يک بار به قمي ها پرونده بودي. نه اين که چيزي رو انکار کنم از اونايي که درباره شون گفته بودي. اما به حکم اين که چند ساليه نون و نمک خانم معصومه سلام الله عليها رو اونجا مي خورم خواستم تلافي کرده باشم.
5. اينو جدي مي گم: خيلي دلم مي خواد ببينم از روي آي پي چه جور مي شه کسي رو شناخت. يعني الان چه اطلاعاتي از من در اختيارته. اگه به ايميلم دسترسي داري که لطفا برام ايميل کن وگرنه اگه اشکال نداره بذار توي نظرات و وقتي من خوندم پاکشون کن. ممنونم.
6. سعي مي کنم ديگه نيام. آقاي بداخلاق!
اما درباره ي نوشته ت:
دوره ي ليسانسم يه هم اتاقي اصفهاني داشتم. خيلي خوب بود. اما تعامل باهاش واقعا هنر و توانايي و صبر و ... مي خواست. با همه ي خوبيهاش.
اما جداي از اينها... هر کسي بهتره بخشي از خودش رو براي خودش حفظ کنه...
ميدونم هر يه نظر توي وبلاگ ادمو چقده سرحال مياره.
نمي خوام مرموز باشم. اما از يه رهگذر نمي شه توقع معرفي داشت. الان ديگه بيشتر به خاطر آهنگ ميام. چون گفتم که ديگه لطف گذشته رو براي من نداره.
اونوقت هم که وبلاگ داشتم يادم نمي ياد خودمو و وبلاگمو به شمامعرفي کرده باشم. يادم هم نمي ياد که چي شد گذارم به اينجا افتاد.