• وبلاگ : تخيّلات خزان‌زده يک برگ بيد
  • يادداشت : ردّ پا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با مطلبي تحت عنوان "آقاي طائب فاين تذهبون!!؟". بروزم. منتظر بازديد و نظردهي شما. يا علي
    پاسخ

    اگرگناه کسي رانتوانستي ببخشي ازبزرگي گناه اونيست از کوجکي قلب توست(امام علي ع)
    ---------------------
    سال نو مبارک
    پاسخ

    براي شما هم مبارك
    ميبينم که دايي بصيرم اينجا هستن ..
    اقا تا باشه از اين رفيق دزديا باشه :)))
    شما اگه مهمون نوازي رفقاي قديميت رو دعوت کن ..بله

    عيدتم مبارک باشه ضمنا
    پاسخ

    رفقاي قديمي تا افهان اومدند و قابل ندونستند! فككردي يادم ميره؟
    ااا اينجوري گنگ مينويسي ادم نميفهمه چي ميگي خب

    خب يعني چي ؟يعني برداشت از تخيلات عشقولانه ؟بعدم تخيلات نيست که
    واسه من واضح توضيح بدم چون خب رفيق رفقا کم مشترک نيستن ..بدونيم دنيا دست کيه
    پاسخ

    واضح تر از اين؟بعضي دوستان پشت سر ما چه حرفهاكه نزده اند! راست گفتند كافر همه را به كيش خود پندارد!
    + برگ بيد 
    ضمنا جناب راز سر بسته شما قضيه مارو نميدونيد. يه جورايي شبيه کافر همه را به کيش خود پندارد است. بعضيا فکر کردند چون خودشون يه جوراي ديگه جووني کردند بقيه هم مثل اوناند! بعد خودشون رد پاهاشون را پاک کردند و شدند همون بچه مثبت و رفتند سر زندگيشون اما ما مونديم و يه وبلاگ پر از حرفهاي نبايد !
    + برگ بيد 
    پاسخ کامنت 2: گفتم از کجا اومدم به دو دليل: يکي اينکه رفيقمون شاکي نشه که رفيقاشو بر زديم. و دوم اينکه بدونيد رفيقتون لينک داده تو مطلبش!
    + برگ بيد 
    خوب! پاسخ کامنت 1: ما مهمون نوازهاي خوبي هستيم. تشريف مياورديد منزل ما.... فکر کنم منم بايد کم کم از اينجا کوچ کنم...
    + برگ بيد 


    نميدونم چرا نميشه تو پارسي بلاگ پاسخ داد. هميشه تو ايام عيد اين پارسي بلاگ دچار يه مشکل اساسي ميشه و انگار هيچ کس نيست که درستش کنه!
    + راز سربسته 

    اصلاحيه من بلاگ هيس پليز رو به اسم روزنوشتهاي يه دانشجو ميشناسمم..پس ميشناسممممممم

    :دي

    + راز سريسته 


    ممنونم که به بلاگ دور افتاده من سر زديد...

    دقيقا همون پارسال به باد باروني خورديم که....بعدش هم تصادف کوچيکي کرديم تو اون شهر و مجبور شديم برگرديم..

    من بلاگ هيس پليز رو نميشناسم..ممنون اما از حضورتون..

    من هم يه زمانهايي نه چندان دور پارسي بلاگ مينوشتم.."نزديک سحر" اسم بلاگم بود...

    به خاطر يه سري شرايط اقليمي حاکم به اينجا حذف کردم بلاگم رو..و اواره شدم..

    در مورد اين پستتون هم خيلي تند رفتيد! به نظرم...گاهي اوقات اجتناب ناپذيره حذف بلاگ..و حذف تمام ردپاهايي که ازت مونده..نه به دليل خطا يا گناهي که مرتکب شدي يا نشدي..