وبلاگ :
تخيّلات خزانزده يک برگ بيد
يادداشت :
Winston Lights
نظرات :
5
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محدثه
جانا سخن از زبان ما ميگويي...
گاهي وقتا دلم ميخواهد يه پگ بزنم به سيگار كه تا عمق دلم كه يخه رو گرم كنه ...
ولي واسه شما بوي عشق ميداد واسه ما بوي خودخواهي! دلمون ميخواست خودمون رو گرم كنيم ..دست هاي يخ زده و دماغ قرمز خودمون رو ...
آقا اجازه عاشقي شيوه ي رندان بلاكش باشد يعني چي؟
پاسخ
کي گفته مال ما بوي عشق ميداد؟ خوبه گفته ام «منيت». دود سيگار ما بوي همه چيز ميدهد جز عشق. (عشقي که اين مدت کم شناختيم عشقي که همه ميگويند. )مخصوصا سيگارهاي زير پل خواجو... آنها بيشتر بوي گند تنهايي ميدهند...عاشقي شيوه رندان بلاکش بود... اين دوره عاشقي شيوه هوسرانان ِ ... است.به قول يکي بزار با ادب باشم.
+
پويا پرتو
ببين رفيق!
احتمالا اين پست و اين عکس که تبليغ مصرف موادمخدر محسوب نميشه؟!
پاسخ
ببين رفيق! هر چي ميخواد حساب شه! اين ها تخيلات است. تو حسابشو بکن! تخيلاتي که تازه خزان زده هم باشه!!! ديگه اين چيزااز توش در نمياد...