باز دلم تنگ شده برای وبلاگ نویسی. هرچند وقت ندارم، سرم شلوغه، حسش نیست. هرچند این چندمین باریست که میام نصف یه متن را مینویسم و بعدش دستمو میزارم رو ‌delete  و نگاه میکنم چه قشنگ کلماتی که پشت سر هم ردیف کردم ناپدید میشند!
خیلی حرفا هست که خیلی وقتا به ذهنم میاد و دلم میخواد بیام بنویسمشون فقط برای همون اصل ماندن! اما باز یه چیزایی مانع میشه از نوشتنشون.
بعضی وقتا به خودم میگم اصلا وبلاگ نویسی دیگه ارزشی داره؟ حالا که همه فیسبوکی شدند اصلا کسی هست که دیگه وبلاگ بنویسه و کسی هست که بخونه و نظر بده؟
یادش بخیر اوایل چه با ذوق و شوق مینوشتم. الان چم شده؟ نمیدونم. اصلا گیج شده ام اینجا بنویسم؟ اونجا بنویسم؟ بنویسم این همه را ؟ ننویسم؟
بی خیال بابا. بزار تا به سرم نزده همینا رو پاک کنم سریع بزارمشون تو وبلاگ.