• وبلاگ : تخيّلات خزان‌زده يک برگ بيد
  • يادداشت : جاي دوستان خالي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسن 

    آخه عزيز من! اين چه فكراييه كه مي كني؟

    حيف كه دوست ندارم نگران بموني وگرنه...

    من حرف زدم؛ جواب شنيدم. اين كه ناراحتي نداره؛ به خدا من حال كردم از اون چند دقيقه حرف زدن. تازشم! من اون قدرا كه ممكنه فكر كني پيچيده نيستم. اگه خواستم فحش بدم، فحش مي دم. حله؟

    مث همون ديروز. اوكي؟

    اين فكرا مال بچه هاس برگ بيد جان. خب؟ نبينم ديگه از اين فكرا بكني. وگرنه ديگه نه من نه تو.

    البته از يه لحاظ خوشحالم؛ دست كم ديروز تا حالا به فكر مني! و ديشب هم توي هيئت دعام كردي. خدا رو شكر.

    خصوصي هم نمي فرستم تا ضايع بشي

    :))

    پاسخ

    قربونت برم حسن جون. چقدر آخه تو پسر نازي؟ چقدر روحيه ات لطيفه؟ من نگران اين بودم که مبادا ناراحت شده باشي! آخه هنوز رفتارهات برام قابل ÷يش بيني نيست! ( دعايما که از سقف حسينيه بالاتر نميره اما به يادتيم. شما هم در جوار حضرت معصومه ما رو ياد کنيد. حسن جان شنيدي؟ دعام کن. محتاج محتاجم. بيش از هميشه)