وبلاگ :
تخيّلات خزانزده يک برگ بيد
يادداشت :
يا اباالفضل
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نگين
چقدر –بعضي از- اين دخترها احمق اند.
نظرم در مورد پسره اينه که اگه خيلي ادعاي زرنگي داره نبايد جواب دختره رو بده ..به حرم حلقه اي که توي دستشه ..شايد اون لحظه حلقه در دستش نبوده که اون دختر احمق جلو نياد....
توي دنيايي که زندگي ميکنيم بهتره محکم بودن رو به محترم بودن ترجيح بديم !
پاسخ
والا من نميدونم شما از كجا فهميدي كه پسره جوابشو داده؟ پسره جواب كه نداده هيچي تازه يه جور هم برخورد كرده كه يارو بفهمه. اين دختره خودش راهو عوضي ميرفته. صاف كه نميومده بگه ا من دوست ميشي؟ هي اس ام اس ميداده: تو چطور خدا را شناختي؟!!!» يا «براي انسان شدن چه بايد کرد؟!!!» فكر كرده حالا اگه از اين راه وارد بشه هم تهمتي برش نيست و هم از همون راهي اومده كه پسره اهلشه! ديگه پسره چه جور بهش بفهمونه؟ حماقت مگه شاخ و دم داره؟ البته رفيقهاي دختره ميگفتند عشق چشماشو كور كرده بوده. درست عين زليخا!!! بعدشم معني جمله آخرتون را متوجه نشدم. ميشه بگيد؟