• وبلاگ : تخيّلات خزان‌زده يک برگ بيد
  • يادداشت : ادعوني استجب لکم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    *خدا شانس بده به اين دوستان که وبلاگشون رو ميخونيد.دُزِحسادت خونم رفت بالا...

    *مگه اين هفته خبريه که ميگي شانس رو ميبيني؟؟؟!ميتوني همون کار هفته پيش رو توي اين هوا هم تجربه کني.نظرت چيه؟

    *منم اومدم همين پيشنهاد رو بدم که ديدم تکراريه..خدايي توي اين قحطي شوهر اونم از نوع نرماليزه اش اين بهترين هديه است ....ببين بچه اصفهاني اول بگو مايه تيله چنده تا پيشنهاد بدم..محدثه هم ميدونه که من توي هديه خريدن زيادي واردم

    *خوبه ننوشته بوده همين الان شروع کن !! (ببخشيد امشب يه کم انحراف فکرم بالا رفته !!)

    *بابا نفرمودن چرا شما اينقدر دوست شهرستاني داريد که بهتون ميگن اصفهاني؟؟؟!!! بماند که تيکه اندازي شده جز ذاتت و نميشه مثل اون خصلت اصلي اصفهاني ها ازت پاکش کرد...

    پاسخ

    -زياد غريبه نيستن............نه! ميگم ميبيني ما چه بد شانسيم؟ ....... باباش پزشکه. مامانش پزشکه. برادرهاشم پزشکند تو آمريکا! خودشم قرار بوده پزشک بشه اما مياد صنايع غذايي مي خونه و دکتراميگيره! اينقدر نازه که نگو! تازه برجي 2 ميليون تومان حقوقشه! کيه که نخواد؟ من مي ترسم برم و رومو زمين بندازه!!!!! بابا ميدونه!