- دیشب به اون دو تا کلّه پوک اس ام اس دادم و به هر دوشون هم زنگ زدم، جواب ندادند. حالا صبح برداشته ساعت 9:30 زنگ زده که ما داریم میایم کارخونه، بیا بریم! (عجب آدمای نامردی هستندا. دریغ از یه ذره معرفت.)

- اسم 3 نفر را رد کردیم برا مشهد. (دلم خیلی امام رضا می‌خواد!)

- دایی میگه: آقا ! این 1 میلیون تومان پاش در اومده. یارو میگه: خوب حالا برا ما چند؟ دایی میگه: 750 تومان! گفتم خداحافظ شما. (عجب! می‌بینی؟)

- خیال کرده بود با رفقا رفته بیرون. اگه می‌دونست نرفته که حتما میرفت اونجا! (خوب همون دیشب قشنگ تکلیفش را مشخص کن دیگه.)

- ما یه کاری کردیم، گناه هم نکردیم که، کاری هم به کار کسی نداشتیم فقط یه ذره براشون غیر منتظره بود. اما نمی‌دونم اینا چرا اینجوریند؟ همشون با ما هپّ و باد کردند! حسادته؟! نمی‌دونم واللا! (دنبال معنیش نگردین!)

- حمید آمد. یه شعر خودش سروده:

گر بر سر نفس خود امیری مردی ... از پای بیفتی، زن نگیری مردی
گر دست قضا تو را ز حکمت زن داد ... از دست مصایبش نمیری مردی!

- میدونی مشکل کجاست؟ یکیشون این همه مدت ناز می‌کرده اون یکی نازشو می‌کشیده حالا که نوبت اون یکیه که ناز کنه این یکی هنوز ناز داره! خوب ناز تو ناز میشه دیگه! (فهمیدی چی شد؟ فکر کنم یه نفر سومی باید بیاد ناز هردوشون را بکشه!)

- راه‌های مختلفی وجود داره که یکیو از دلتنگی در بیاری. مثلا می‌تونی اس ام اس بدی. می‌تونی زنگ بزنی. می‌تونی هم بری ببینیش. مراحلی داره اما اگه نمی‌تونی زنگ بزنی این دلیل نمیشه که اس ام اس ندی. اگه نمی‌تونی بری ببینیش هم دلیل نمیشه که زنگ نزنی و اس ام اس ندی! به هر حال هر کدوم از این کارا می‌تونه یه مقدار از دلتنگیشو کاهش بده.

- گفته: «با من حرف بزن» راست میگه خوب! کِی گفته اینو؟ (آخرین چت یادته؟ چقدر رو این مطلب تاکید داشت؟)

- از تهران زنگ می‌زنه میگه پارچه ارتحال امام چی شد؟!

- با یه حرف منو از این رو به اون رو می‌کنه. باورم نمیشه! حالم به شدت گرفته. از حرف قبلی خودش! اما بلافاصله یه چیزی میگه که بند بند وجودم را می‌لرزونه. قدرت خدا را می‌بینی؟ (خوب تو که این کاره‌ای چرا زودتر یه چشمه از این کارات به ما نشون نداده بودی؟)

- دو دل مونده‌ام برم کلاس یا نرم؟! از یه طرفی می‌ترسم برم و مسخره بازی باشه، از یه طرف هم می‌ترسم نرم و جلسه آخر باشه و ضرر کنم. (برم، نرم، برم، نرم، برم، نرم، برم، نرم...)

- تو که این همه صبر کردی. معنی این همه نا شکیبایی‌ چی می‌تونه باشه؟

چند کلمه خودمانی:

راست گفته‌اند صبر کلید شادمانی است.

در خلوت خیال:

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد ... اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند