تو نمی‌دونی پسری که سر سفره عقد، وقتی دختر بله را میگه،جلوی اون همه آشنا و غریبه، اشک تو چشماش حلقه می‌زنه، بغض می‌کنه و  گریه می‌کنه، این گریه کردن چقدر براش سنگین تموم میشه...
هر چند قشنگه و همه پیش خودشون فکر می‌کنند آیا چقدر این دختر را دوست داشته که حالا که بهش رسیده داره گریه می‌کنه؛
اما تو نمی‌دونی چقدر براش سنگین تموم میشه...