تو اوج دعا با اون اشک و آه و ناله گفت: «حالا من چیکار کنم؟ چی بگم؟» گفتم: «حاجی یه روضه حضرت زهرا بخون!» باز مثل همیشه جوابم را به طور خاص داد و گفت: «بگم تو کوچه سیلی زدند؟ بگم پشت در و دیوار چه خبر بود؟ بگم سیلی زدند که من بیام گریه کنم و برم بهشت؟» و بعد دیگه موتورش روشن شد: « خانم جان! شما این مصائب را تحمل کردی که ما یادآوری کنیم، گریه کنیم که بریم بهشت؟! این که به ما فرمودند تمسّک کنید، این تمسک به اسمه. اینها مظهر سماء الهی‌اند. باید یاد بگیریم چطوری تمسک کنیم. این تمسکی که فرموده‌اند تمسک به اسمه،که اگر ما خودمون اسمیم این اسم فانی در مسمّی است. اسم فانی در حقیقت خداست تو روایت هم اومده ذکرنا اهل بیت، نگفتند فقط مصیبت. اما این که ذکر نیست. اونا به این مصائب افتخار می‌کردند چون اگر هم مصائبی براشون ایجاد می‌شد می‌گفتند به خاطر خدا! که به همه ما گوشزد کنند که عزیز من تو باید اوج توحهت به ما این باشه. لذا شما هم به اون جایگاه توجه کنید. الله اکبر! ببینید اون جایگاه چیه و برای خدا داره چه کار می‌کنه. اگر اون مصائب را برای ما مطرح می‌کنن برای اینه که بریم تو وجود خودمون، هر کس بره تو عمق وجود خودش ببینه چیکار کرده. اگر می‌خواهیم ما حقیقتا جزء اینها باشیم باید راه هدایت الهی را و فاصله گرفتن از بدی‌ها را پیش بگیریم. این روضه‌ها و این گریه‌ها که فایده نداره. انسانی که میاد تو مجلس اهل بیت باید بفهمه حقیقت این امر چی بوده؟ عزیز من! تو که میای تو اینجور مجالس حواست جمع باشه! بعضی از این چیزها جزء فرهنگ و آداب و رسوم ما شده. مواظب باش اشتباه نکنیا! خداوند همهء انبیاءشو امتحان کرده، علی‌ابن ابی طالب را امتحان کرده، فاطمهء زهرا را امتحان کرده، سیدالشهدا راامتحان کرده، همه راامتحان کرده. شما را هم امتحان می‌کنه! امتحان فاطمهء زهرا اون بود. حالا که چی؟ که تو بیای بگی من می‌خوام به امتحان فاطمهء زهرا برم بهشت؟ این حرف چیه؟ ما تو را جداگانه امتحان می‌کینم! که تو بیای بگی آقا یه امتحانی برای سیدالشهدا رخ داد تو کربلا، با اون وضعیت آقا را کشتند، حالا من میام بر مصائبش گریه می‌کنم که برم بهشت؟ نه عزیز من! اون برای سیدالشهدا بود. او که عزیزترین بود. کی اینو گفته؟ بریم توجه کنیم به کارهامون، به صلاتمون به بقیه مسائلمون. همین معارف عمیق بوده که شیعه را طی 1400 سال زنده نگه داشته، وگرنه اگر عقاید این بود که خیلی پوچ بود. شیعه بدون این معارف هیچه. کی این چیزها رو تو ذهن جوان ما کرده؟ اینا به درد خودشون می‌خوره. این نشد که تو بری هر غلطی بکنی بعد بیای دو قطره اشک بریزی که بری بهشت؟ این نشد که تو بری بر اساس هوای نفست عمل کنی بعد یه شب جمعه بیای گریه کنی که پاک بشی؟ این نشد که تو بری هر غلطی دلت خواست انجام بدی بعد بگی بریم روضه یه حالی ببریم یه اشکی هم بریزیم؟ روضه که همش اشک و حال نیست. کیو داری گول می‌زنی؟ اون طرف از این خبرها نیست‌ها! یه موقع چشم باز کردی دیدی... امام صادق هم فرمود برای ما زینت باشید نه اینکه مایهء ننگ ما باشید. حالا هرکس درون خودشو ببینه. عزیزان! من خواهش می‌کنم اگر هم در جلسات شرکت می‌کنید از دست ندید. به این معارف توجه داشته باشید. گریهء بر فاطمهء زهرا نعمته. درست استفاده کن... لذا چیو باید استدعا کنیم؟ اون جایگاه عالی فاطمهء زهرا را. اگر میشد نشونمون بدند یکی از نمازهای فاطمه زهرا رو. اگر می‌شد ببینیم. ای کاش می‌فهمیدیم اون لحظه‌ای که حضرت اون سیلی رو خورد... پیامبر گفته بود این چیزهارو. هم به علی گفته بود هم به فاطمه. میدونستند. اگر میشد ما هم می‌فهمیدیم اونوقت گریه‌هامون اثر داشت. البته هستند کسانی که تو همین دنیا نشونشون می‌دند اما برای قاطبه اون دنیاست که روشن میشه...»

پ.ن1: یاد حرفهای اون شب خودم افتادم... چقدر اذیت شدم... استغفرالله...
یا فاطمة‌الزهرا خودت عنایتی کن. ما هم دست و بالمون میلرزه‌ها. عنایت کن ما معرفتمون روز به روز بیشتر بشه... نکنه بشیم مصداقِ گریه می‌کنم برم بهشت...

پ.ن2: یکی این متن رو منتخب کنه. حیفه تو این ایّام...

کسی که پاک ز آلودگی است وجدانش ... کجا رواست چو یوسف مکان به زندانش؟
در این جهان هوس خیز هرکه را نگرم ... فتاده است به دستِ هوس گریبانش
میان ما اگر آزاده‌ای شود پیدا ... روا بُود که سر و جان کنیم قربانش
به حق، کسی که سخن گفت همچو جمشیدی ... همیشه راحت و آسوده است وجدانش

«جمشیدی»