ارسال
شده توسط برگ بید در 87/12/5 3:49 عصر
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کُند بشه، نه این که هیزمش زیاد باشه. تبر ما انسانها باورهامونه نه آرزوهامون...
امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار، شاید فردا احساسی باشد، اما... عزیزی نباشد!
افسوس آن زمانیکه باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم.آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و بعد برای آنچه از دست رفته آه می کشیم.
گفته بود: بیا تا قدر یکدیگر بدانیم... که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم...
گفته بود: چرا؟
نگفته بود...
پ.ن: در بدو ورود سه صفحه باز کردم، هر کدام از این جملهها توی یکی از صفحات بود. ترسیدم صفحات بیشتری باز کنم ...