دستانت سرد بود و گرم!
گرمای دستان سردت را هدیه‌ام کردی...
و اشک‌های گرمم را هدیه‌ات کردم...
دستان سردت را بر گونه‌های گرم اشک آلودم کشیدی...

اشک‌هایم را پاک نکن! اشکم را پنهان نمی کنم...
این اشک ‌ها مدرک جرم من است...
جرمی که به خاطر آن محکوم به تبعید و جدایی‌ام...